کد مطلب:252473 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:241

خطیب بغدادی سخن می گوید
گوشه ای دیگر از فضای بیكران دانش امام هادی در تاریخ خطیب بغدادی تجلی دارد او به شهادت خود دانش امام را متذكر شده و در مقام اثبات آن می گوید:

روزی یحیی ابن اكثم در مجلس واثق خلیفه عباسی كه جمعی از علماء و فقهاء حضور داشتند سئوال كرد كه چه كسی سر حضرت آدم (ع) را هنگامی كه حج به جا آورد تراشید؟

تمام حضار در پاسخ آن عاجز ماندند واثق گفت هم اكنون من



[ صفحه 138]



كسی را كه جواب این سئوال را بدهد حاضر می كنم، سپس شخصی را به دنبال حضرت هادی (ع) فرستاد و وی را به دربار خلیفه دعوت كرد.

امام نیز دعوت را پذیرفت و برای اظهار و بیان حقیقت به دربار واثق رفت خلیفه پرسید ای ابوالحسن بما بگو چه كسی سر حضرت آدم را به هنگام حج تراشید امام فرمود ای واثق تو را به خدا سوگند می دهم كه ما را از بیان و جواب آن معاف كنی خلیفه گفت تو را سوگند می دهم كه جواب را بفرمائی!

امام فرمود اكنون كه قبول نمی كنی پس می گویم: پدرم مرا از جدم خبر داد و جدم از جدش كه رسول خدا باشد اطلاع داد كه فرمود برای تراشیدن سر آدم جبرئیل مأمور شد یاقوتی از بهشت آورد و به سر آدم كشد و موهای سرش بریزد، هر جا كه درخشش و تشعشع آن یاقوت رسید آنجا حرم گردید.

در تحف العقول و تاریخ بغداد نیز نقل است كه: متوكل در آغاز خلافتش بیمار شد، نذر كرد كه اگر خدایش از بیماری او را عافیت بخشد مال بسیاری صدقه دهد و چون بهبود یافت فقهاء و علماء را گرد آورد از ایشان پرسید كه حد نذری كه كردم چقدر است؟ آنان به اختلاف جواب هائی دادند، سپس دست به دامان امام هادی شدند و او را در رفع و حل اختلاف به یاری طلبیدند.

حضرت در مقابل سئوال ایشان فرمود: باید هشتاد درهم صدقه دهد و دلیلش را بر پاسخ سئوال ارائه داد و گفت: خدا به پیغمبرش فرموده است: مسلما خدا شما را در موارد بسیاری یاری



[ صفحه 139]



كرده و ما جنگهای پیامبر را شمردیم تا هشتاد رسید. و خدا آن را كثیر نام برده متوكل از این استدلال شاد شد و هشتاد درهم صدقه داد.